Wednesday, April 27, 2011

رزم وطن

رزم وطن



رفتند و گذشتند بسی در پی هم

ماندند بسی فارغ از احوال وطن

زین معرکه شیخی بپا خاست به نبرد

با آنچه که داشت رنگ وبو و حال وطن

ویرانگر و مکار، انسان کش و مست

سوزاند در آتش همه اطفال وطن

او کشت از این نسل بسی فوج فوج

تا تار شود طالع و اقبال وطن

این شیخ تبهکار، پلید جانی

گویی که بشد آلت قتال وطن

برخی بگریختند زمیدان نبرد

تا شیخ کمر بست به زوال وطن

جمعی به مصافش شتافتند به رزم

گشتند چو پروانه پر و بال وطن

از میمنت رزم و فدای آنان

آزادی برقصد به وصال وطن

گر اهل نبردی تو هم کاری کن

تا شاد بگردد ز تو خیال وطن

بر خیز و شررباش و بیافروز آتش

غایب مشو از صحنه ی پیکار وطن

رضا شمس 5 شهریور 84

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

Free Website Counter
Counter